به بهانه پخش  سريال فاكتورهشت با هنر نمایی  لادن طباطبايي



 


لادن طباطبايي در سال1350 در تهران متولد شد و با ورود به دانشكده هنرهاي زيبا فعاليت هنري خود را آغاز كرد. او دوره سه ماهه كارگاه آزاد فيلمسازي را زير نظر فريدون جيراني و فرخ انصاري گذراند و فعاليت دانشجويي را در زمينه تئاتر عروسكي، كارگرداني عروسكي و عروسك گرداني دنبال كرد. او همزمان در نمايش هاي مختلف دانشجويي شركت كرد و پس از آن به صحنه تئاتر حرفه اي راه يافت. تئاتر «ليلي بي مجنون» را در مقام نويسنده و كارگردان و بازيگر به اجرا درآورد و جايزه برگزيده جشنواره تئاتر كوثر را از آن خود كرد. او همچنين بازيگر برگزيده از دوازدهمين جشنواره تئاتر شد. لازم به ذكر است طباطبائي در سال 1379 موفق به ساخت فيلمي كوتاه (24 دقيقه) با عنوان «تار و پود» شد.

کناره‌گیری کتایون ریاحی از بازیگری
کتایون ریاحی، بازیگر نقش زلیخا در سریال «یوسف پیامبر(ع)»، با ارسال یاداشتی، کناره‌گیری خود را از بازیگری برای مدتی نامشخص اعلام کرد.

به نوشته سرو، آنچه در پی می‌آید، متن این یادداشت است:

به نام خدا
گاهی اوقات زندگی طوریه که آدم نون امروز را واسه شکم فرداش نمی‌خواد،
اونوقته که رویاهای آدم به تعویق می‌افته.

گاهی اوقات آدم از سرنوشت، ‌رو دست خوبی می‌خوره،‌ که فکر می‌کنه داره تصمیم می‌گیره
اونوقته که آدم ادعاهایی می‌کنه،‌ که تو رو دربایستی انجامش گیر می‌افته.

گاهی اوقات آدم از آرزوهاش جا می‌مونه.
گاهی اوقات آدم می‌خواد بازی کنه، ‌بازیگر می‌شه.

گاهی اوقات داره می‌خنده وقتی تو دلش خونه، گاهی گریه می‌کنه و قتی داره از زور خنده می‌میره.
گاهی اوقات شوخی شوخی همه چیز جدی می‌شه.

گاهی اوقات آدم وقتی زیاد می‌خواد کم می‌یاره، گاهی وقتی کم می‌یاره زیاد می‌خواد.
گاهی اوقات با ترس و لرز بر می‌گرده به پشت سرش نگاه کنه،‌ می‌بینه چه شجاعتی
گاهی اوقات با شجاعت می‌تونه ترساشو نگاه کنه.

گاهی اوقات آدم به دنبال خوشبختی، ‌زندگی را گم می‌کنه، گاهی هم با انتظار زندگی را معنا می‌کنه.
گاهی اوقات آدم برای پیدا کردن یه گنج الکی،‌ گوهر خودشو گم می‌کنه،‌ گاهی هم گوهر حقیقت را پیدا می‌کنه.

گویا زمان برآورده شدن آرزوی من و پسرم فرا رسیده و لازم است که زائر سرزمین قصه، راهی شود. اینک که عازم سفرم، سفری به دیگر سوی زندگی،‌ بر خود لازم می‌دانم تا از دوستانم و استادانم که آنقدر به من نزدیک بودند که در من بودند، تشکر کنم؛ پروانه ماهان، زهرا عروس خوب پدر سالار، خانم بس، فاطمه ملاصدرا، فخرالزمان،‌ مهین مشرقی، تارا، ثریا اردلان.... و زلیخای عاشق. گر چه همه این عزیزانم عاشق بودند ولی عشق زلیخا خود یک معجزه بود.

این زنان و تنها دوستان نازنینم گاهی تشویقکی شدند و اگر تنبیه نشدند، خدا را شکر،‌که البته باور نمی کنم بازیگر زنی در جهان باشد که شماتت، تحقیر و تنبیه نشود. اما همواره بزرگترین مشوقم مردم بودند با مهر آریائیشان و ایمان به خدا.

بسیار بسیار مفتخرم که در تمام طول زندگی بازیگری‌ام، تنها و تنها یک حامی داشتم و به قول جماعت سینمایی آنان که با کمان حلاجی پنبه ام را زدند، خواسته یا ناخواسته به دنبال چیزی بودند که سهم من ورای آن بود.

در طول بیش از دو دهه هرگز افتتاحیه و اختتامیه جشنواره فجر را ندیدم. کارت دعوت به دستم نرسید! و خلاصه به قول ولتر؛ «خدایا مرا از شر دوستانم در امان بدار، خود با دشمنانم می‌دانم چه کنم!»

در مقطعی که سینما راجایگاهی شایسته برای خود نمی دیدم، رسانه ملی ( تلویزیون ) پایگاهی شد تا مهرم را با مردم مهربان تقسیم کنم.

و باز به قول حافظ؛ «کیمیای سعادت رفیق بود رفیق»،‌ رفقایی که همچنان هستند و من قدردانشان و آنان که رفتند خدا به همراهشان. و اما این همه تنهایی،‌برکت بود برای خلوت انس و این‌که؛ «یدالله فوق ایدیهم»،‌ که ترجمه سینمایی آن می‌شود: به راستی خدا بزرگ‌ترین کارگردان است.

آنچه می‌بایست از جادوی سینما و بازیگری بیاموزم،‌آموختم تا شاید ره‌توشه‌ای برای نوشتن باشد و در پی تجلی معجزه عاشقانه زلیخا در زندگی‌ام. ‌اینک برآنم تا با اعجاز کلمات،‌پیوندی دیگر با شما نه از جنس نقش‌آفرینی بلکه با آفرینش نقش داشته باشم.

اراده امروز من برای نوشتن،‌ گویا مجالی برای بازیگری نخواهد گذاشت،‌ اما باید دید اراده خدا چه تقدیری برایم رقم خواهد زد.

باشد که از این آزمون سربلند و دست پر بیرون آیم.

به امید خدا و التماس


به بهانه پخش  سريال فاكتورهشت با هنر نمایی حسن جوهرچی


حسن جوهرچی در سال ۱۳۴۷ در تهران متولد شد. لیسانس تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران دارد. بازی در سینما را در سال ۱۳۶۷ با «فیل در تاریکی» که بعد از پانزده سال کامل شد شروع کرد. اولین بازی مطرح او در سینما در سال ۱۳۷۰ با فیلم «برخورد» به کارگردانی سیروس الوند بود. اما با بازی در سریال در پناه تو در سال ۱۳۷۷ به‌شهرت رسید. همسر او مهناز بیات، چهره‌پرداز است.


به بهانه پخش  سريال فاكتورهشت با هنر نمایی پژمان بازغی



پژمان بازغی ، متولد 19/5/1353 در یک خانواده 5 نفره در تهران به دنیا آمده است. اصل و ریشه خانوادگی اش به شمال ایران و به شهر لاهیجان بر می گردد.
در دوران کودکی به واسطه شغل پدرش در شهرهای مختلف زندگی کرده و تجربیات زیادی را بدست آورده است. پس از تولد 4 سال در تهران و در منازل سازمانی نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران زندگی کرده و همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران به شهر رشت می رود. با شروع جنگ و اعزام پدرش برای محافظت مرزهای آب ایران و خلیج همیشگی فارس به بوشهر رفته. با پایان جنگ به تهران باز می گردد. پس از قبولی در دانشگاه آزاد در لاهیجان برای تحصیل رشته مهندسی معدن به آنجا بر می گردد و از همانجا با سینما آشنا می شود.

در سال 1373 با ورود به سینمای جوانان مرکز گیلان در اولین فیلمش با نام اعتراف ساخته مجید زیم خواه باز می کند. پس از آن به استخدام آژانس دوستی در می آید و به مدت 2 سال همراه بازیگران خوب این مجموعه علی تاخصوص مرحوم حسین پناهی به ایفای نقش می پردازد. بعد از آژانس به سراغ جوانی مجید قاریزاده می رود و با مسعود جعفر جوزانی به بلوغ می رسد پس از آن به گروه ویژه مهرداد خوشبخت می پیوندد و گمگشته اش را با رامبد جوان پیدا می کند. وی همراه سیروس مقدم با دریایی ها سفر می کند و در سال 80 برای نجات دختری در قفس با قدرت الله صلح میرزایی همراه می شود پس از آن به دوئل با استاد بزرگوارش احمدرضا درویش می پردازد و با تارا و تب توت فرنگی سعید سهیلی و سربازهای جمعه کیمیایی کارش را به پایان می رساند. پس از سایه آفتاب ، نفس تازه می کند و در حال حاضر نیز با سامان مقدم برای سال آینده نفستو حبس کن را آماده می کند. برادر کوچکترش هم علاقه زیادی به این پرده نقره ای دارد و در 2 فیلم پسران مهتاب و شب برهنه سعید سهیلی بازی کرده است.


به بهانه پخش  سريال فاكتورهشت با هنر نمایی قطب الدین صادقی



وي در سال 1331 در شهر سنندج متولد شد. او دكتراي تئاتر از دانشگاه سوربن فرانسه، مدرس و كارگردان تئاتر مي باشد. آغاز بازي او در سينما را از سال 1365 با «گزارش يك قتل» به كارگرداني «محمدعلي نجفي» بوده است.